چرا گیمیفیکیشن یک استراتژی مناسب برای کسبوکار بهشمار میرود؟
فهرست مطالب
مقدمه
گیمیفیکیشن به نظر همان چیزی است که همه ما در تبلیغات نیاز داریم. همان چیزی که باعث میشود اسم برند ما دهان به دهان بچرخد و ساعت ها درباره ما حرف بزنند و در نهایت فروشمان را بطور چشمگیری با استفاده از مکانیک های صنعت بازی سازی افزایش دهد. به همین دلیل است که گیمیفیکیشن یک استراتژی خوب برای کسب و کار میباشد. مثلا کارهای روتین یک شرکت که بسیار خسته کننده و ملالآور است. اما اگر با گیمیفیکیشن همراه شود انجام آن ها بسیار سادهتر و جذابتر خواهدشد.
یک سیستم تشویق و رقابت همراه با ابزاری برای دنبالکردن تمام فعالیت کارکنان و در نهایت تعیین هدف و جایزه میتواند به طور چشم گیری باعث شود تا کارها بهتر و سریعتر انجامشود.
گیمیفیکیشن باعث پیشرفت در انجام یک کار میشود
برخلاف عوام جامعه که تصور می کنند کار سخت انجام دادن لذت بخش است؛ آن ها از اندورفینی که با بدست آمدن نتیجه مطلوب بدست می آید خوشحال هستند. آن ها از موفقیت و این که به آدم بهتری تبدیل شده اند لذت می برند . این سخت ترین قسمت انجام دادن یک تسک است :درست اول داستان که هیچ مشوقی برای ادامه و یا شروع نداریم.
گیمیفیکیشن ردیابی کاربر را انجام میدهد
فرض کنید یک اپلیکیشن کنترل \کننده وضعیت برای ورزش خود نصب کردهاید و در طول روز مرتب به تشوریق شما برای ورزش و … میپردازد. گیمیفیکیشن کمک میکند تا با استفاده از یک بازی از نتایج لحظهای به اهداف طولانیمدت برسید.
از طرفی بازخورد فوری و گزارش پیشرفت به کاربران کمک میکند تا بر روی هدفی که میخواهند به آن برسند سرمایهگذاری بیشتری انجام دهند.
مری پاپینز میگوید: “در هر کاری که باید انجام شود، یک عنصر سرگرم کننده وجود دارد.”
و درواقع کار شما پیداکردن این عنصر سرگرمکننده و پرورش آن در راستای تبلیغ کسبوکار است.
گیمیفیکیشن یعنی متمرکز کردن انرژی روی یک مسئله، که حس بهتری به کاربر با تبلیغ محصول یا خدمات میدهد.
علت این که بسیاری از بازی های ویدئویی این قدر اعتیادآور هستند این است که آنها درست روی این احساس که: “ما یک کار را داریم درست انجام میدهیم و قرار است بخاطر آن پاداشی بگیریم” برنامهریزی میکنند (سیستم پاداش و مجازات).
زمانی که ما حس بهدستآوردن چیزی را داریم، از نظر بیولوژیکی شروع به مثبت فکرکردن درباره ی قابلیتهای خود میکنیم. ما ارزش خودمان را بالا میبریم و میپنداریم که در زندگی چیز مهمی را بهدست آوردهایم. برای همین است که گیمیفیکیشن تا این حد برای رسیدن به اهداف، مهم و ضروری است.
محرک های ذاتی
اولین محرک، تمایل شخصی به جستجوکردن و حرفهایشدن در زمینهی خاصی میباشد. این همان چیزی است که همه ما از آن لذت میبریم.
به ندرت پیش میآید که با صراحت درمورد محرکها صحبت شود. محرکهای ذاتی اغلب لذتهایی آرام و شادیهایی مخفی را بههمراه دارند. اما بهندرت بهعنوان یک پارامتر شناختهشده بیان میشوند. کاربران شما هم از انگیزههای ذاتی پیروی میکنند. اغلب با مسئلهای درگیر هستند. یا احساس میکنند در چیزی ارزشمند و نشاطآور شرکت کردهاند. به همیندلیل است که در بسیاری از کمپین های تبلیغاتی از گیمیفیکیشن استفاده میشود. اگر درباره این موضوع اطلاعات بیشتری لازم دارید توصیه می کنم به مقاله استفاده از گیمیفیکیشن در طراحی کمپین تبلیغاتی سری بزنید.
محرکهای بیرونی
انگیزههای بیرونی هر نتیجه احتمالی شناختهشدهای است که استفاده از سیستم بازی سازی را رواج میدهد. انگیزههای بیرونی ممکن است داخل یا خارج از بازی یا بیزینس باشند. (به ترتیب پاداش و جایزه). مانند جایزه یا پول نقد. محرکهای بیرونی میتوانند محرکهایی قوی باشند. کاربرانی که در جستجوی انگیزههای بیرونی هستند اغلب از گیمیفیکیشن مکانیکی و عادی استفاده میکنند. بنابراین محرک های بیرونی معمولاً به حفظ کاربر (تعامل منفی) منجر میشود تا افسون بازیشدن (درگیری مثبت).
نکته اصلی ایجاد یک سیستم متعادل است. سیستمی که تعادل بین دو شکل محرک را ایجاد میکند. چه در زمینه ایجاد یک کمپین تبلیغاتی، در فرآیند کسبوکار، در دستگاه تمرین و در مسیر آموزش الکترونیکی، استفاده از عناصر مکانیک بازی چیزی است که به ایجاد انگیزههای درونی و بیرونی کمک میکند.
این متن، دومین مقاله از یک سری چهار قسمتی بود که مروری بر مفاهیم گیمیفیکیشن و بازی سازی تعاملی داشت و هدف آن را توضیح دادهاست. اگر میخواهید در مورد گیمیفیکیشن بیشتر بدانید، به شما توصیه می کنم قسمت سوم مقاله با عنوان «چند مثال معروف از گیمیفیکیشن های موفق دنیا» را هم بخوانید.